English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5775 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
catastasis U دیباچه مقدمه
prologize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prologuize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prefaced U دیباچه نوشتن
prefacing U دیباچه نوشتن
preface U دیباچه نوشتن
prefaces U دیباچه نوشتن
preambles U مقدمه نوشتن
preamble U مقدمه نوشتن
fronting U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
preliminarily U بطور مقدمه
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
preambles U دیباچه
introduction U دیباچه
prefacing U دیباچه
prefaced U دیباچه
preamble U دیباچه
introductions U دیباچه
preface U دیباچه
prefaces U دیباچه
forewords U دیباچه
exordium U دیباچه
foreword U دیباچه
prefacer U دیباچه نگار
frontispiece U دیباچه کتاب
frontispieces U دیباچه کتاب
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
seasonally U فصلی
seasonal U فصلی
capitular U فصلی
disjunctive U فصلی
seasonal adjustment U تعدیلات فصلی
seasonal variations U تغییرات فصلی
campaigns U مسابقههای فصلی
seasonal worker U کارگر فصلی
campaign U مسابقههای فصلی
seasonal storage U مخزن فصلی
seasonal index U شاخص فصلی
campaigning U مسابقههای فصلی
seasonal fluctuation U نوسانات فصلی
campaigned U مسابقههای فصلی
seasonal adjustments U تعدیلهای فصلی
seasonal unemployment U بیکاری فصلی
season ticket U بلیط فصلی
season tickets U بلیط فصلی
seasonal work U کار فصلی
ephemeral stream U رود فصلی
seasonal fluctuations U نوسانات فصلی
actual state of affairs U اوضاع فصلی
allergic rhinitis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
pollenosis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
pollinosis [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
hay fever [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
hayfever [med.] U حساسیت فصلی [پزشکی]
disjunctive U دارای دو شق مختلف فصلی
encipher U برمز نوشتن رمز نوشتن
literary U کتابی
bookish U کتابی
literay U کتابی
by the book U کتابی
bookman U کتابی
scribal U کتابی
credenza U قفسه یا جا کتابی
carpenter stopper U خفت کتابی
the a of a book U خوانندگان کتابی
book learning U علم کتابی
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
Duch arch U قوس کتابی
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
when reading a book U در حال خواندن کتابی
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
book move U حرکت کتابی شطرنج
flex x U خرج انفجار کتابی
bookplayer U شطرنج باز کتابی
to inset a sheet in a book U برگی را در کتابی گذاشتن
needle book U سوزن دان کتابی
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
with out book U برون سند کتابی ازبر
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
scissors and paste U تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
rubricator U کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
prefaced U مقدمه
prefacing U مقدمه
prelude U مقدمه
prefaces U مقدمه
front matter U مقدمه
snap U بی مقدمه
foretoken U مقدمه
introduction U مقدمه
inductions U مقدمه
induction U مقدمه
lead up U مقدمه
sudden U بی مقدمه
snaps U بی مقدمه
introductions U مقدمه
lead-up U مقدمه
preamble U مقدمه
preludes U مقدمه
snapping U بی مقدمه
overtures U مقدمه
snapped U بی مقدمه
preface U مقدمه
preambles U مقدمه
overture U مقدمه
incipit U مقدمه
inductility U مقدمه
preparatorily U مقدمه
preparatory to U در مقدمه
prima facia U مقدمه
isagoge U مقدمه
prolegomenon U مقدمه
protasis U مقدمه
prelusion U مقدمه
preliminarily U مقدمه
sinfonia U مقدمه
what not U قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism U ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
preconidtion U شرط مقدمه
prelude to a play U مقدمه نمایش
preamble of a statute U مقدمه قانون
cold snaps U یخ بندان بی مقدمه
preamble of a treaty U مقدمه معاهده
forepart U سر ودست مقدمه
preambles U مقدمه سند
pop U بی مقدمه اوردن
antecedents U مقدم مقدمه
antecedent U مقدم مقدمه
popped U بی مقدمه اوردن
pops U بی مقدمه اوردن
setup U مقدمه چینی
set up U مقدمه چینی
preamble U مقدمه سند
cold snap U یخ بندان بی مقدمه
lemma U مقدمه موضوع
foreparts U سر ودست مقدمه
proem U مقدمه سراغاز
minor premise U مقدمه صغری
impulse buying U خرید بی مقدمه
exordium U مقدمه سردفتر
major premise U مقدمه کبری
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
prologues U مقدمه پیش گفتار
introductory U وابسته به مقدمه معارفهای
proem U مقدمه سخنرانی شروع
short U بی مقدمه پیش از وقت
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
preambles U سراغاز مقدمه کتاب
shorter U بی مقدمه پیش از وقت
prolegomenous U دارای مقدمه طولانی
protasis and epitasis U مقدمه و متن نمایش
shortest U بی مقدمه پیش از وقت
pop U بی مقدمه فشار اوردن
prologue U مقدمه پیش گفتار
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
popped U بی مقدمه فشار اوردن
i took him up short U بی مقدمه جلو او را گرفتم
preamble U سراغاز مقدمه کتاب
pops U بی مقدمه فشار اوردن
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
precritical U مقدمه بحران قبل از وخامت
preamble U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
preambles U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
spate U تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
this wind preludes thunder U این باد مقدمه رعد است
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
Recent search history Forum search
2New Format
2مهرآسا
2مهرآسا
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1I am good with figures,how about you?
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1معنی lead lag compensator
1محمد حسین صحرائی
1she loved to have the last word.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com